رمان انعکاس در شب نهایی، داستان الین، دختری پرشور، کنجکاو و جسور است که برخلاف میل خانوادهاش، رشتهای را انتخاب میکند که به آن علاقهمند است. اما مسیر تحقیقات او به جایی ختم میشود که انتظارش را ندارد. او تصمیم میگیرد همراه دوستانش به منطقهای متروکه و ممنوعه سفر کند، اما...
💀 این سفر، نه تنها برایشان اکتشاف و دانش به ارمغان نمیآورد، بلکه دردسرهای بزرگ و پیشبینینشدهای را رقم میزند که جانشان را به خطر میاندازد. نیروهای ناشناخته و رازهایی سر به مهر، آنها را در تاریکی مطلق فرو میبرند!
آیا الین میتواند از این کابوس وحشتناک جان سالم به در ببرد؟ یا در گرداب اتفاقاتی که در انتظارش است، گرفتار خواهد شد؟
🌙 یک داستان مهیج، پرتعلیق و دلهرهآور که شما را تا آخرین صفحه درگیر خواهد کرد!
📌 نام رمان: زندانبان ✍️ نویسنده: داماسپیا 📚 ژانر: عاشقانه، تاریخی، فانتزی، اکشن، هیجانی 📥 فرمت: PDF 📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون
خلاصه رمان زندانبان از نودهشتیا:
آرتمیس دختری که برای اینکه خودشو به باباش ثابت کنه وارد یک بازی خطرناک میشه و در نهایت به دست فرماندهی دشمن اسیر میشه اما خبر نداره که اون مرد چیزی بیشتر از یک فرماندهست...
📌 نام رمان: آخرین اصیل زاده ✍️ نویسنده: نگین 📚 ژانر: فانتزی، عاشقانه، طنز 📥 فرمت: PDF 📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون
خلاصه رمان آخرین اصیل زاده:
در رمان آخرین اصیل زاده... اصیلا شر و شیطون، دخترخوانده مرد با نفوذ نظامی هست. که تو پایگاه همه از دست اذیت های خودش و گروهش عاجزن و پدرش برای اینکه ادبش کنه اونو همراه گروهش به وحشتناکترین پایگاهی میفرسته که همه ازش ترس دارن...
📌 نام داستان: واکنش شاذ ✍️ نویسنده: کهکشان 📚 ژانر: عاشقانه 📥 فرمت: PDF 📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون
خلاصه داستان واکنش شاذ از نودهشتیا:
در میان هیاهوی یک اجتماع بسته، تصمیمی شکل میگیرد که آرامش ظاهری را به چالش میکشد. خطوطی از عشق، اجبار و مقاومت در سکوتی سنگین ترسیم میشود، اما هیچچیز آنگونه که به نظر میرسد نیست. لحظهای کوتاه اما سرنوشتساز، همه چیز را دگرگون میکند. در این میان، حقیقتی پنهان و سرکشی بیصدا در انتظار پردهبرداری است. پ.ن: به معنای واکنش و عکسالعمل نادر و کمیاب
مشخصات داستان من دختری از جنس آرامم
📌 نام داستان: من دختری از جنس آرامم ✍️ نویسنده: هانیه پروین 📚 ژانر: تراژدی، اجتماعی، عاشقانه 📥 فرمت: PDF 📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون
خلاصه داستان من دختری از جنس آرامم از نودهشتیا:
در این جا " آرام " بودن سخت است... موهایت را شانه بزنی یا نه ، باز هم دست خورده تقدیری هستی که باد را لا به لای آنان هل می دهد . " آرام " که باشی ، این حجم از غصه های یواشکی دست هایت را سرد می کند و زبان دلت را خشک، اما تو باز اگر که همان " آرام " باشی ، با گستاخی آن باد سرکش می جنگی و توفان بعدش را پس می زنی.
قسمتی از داستان من دختری از جنس آرامم از نودهشتیا:
با اطمینان قدم برمی داشتم و همین اطمینان باعث دلگرمیَم شده بود . از کاری که کرده بودم اصلاً پشیمان نبودم و دوست داشتم هرچه زودتر عکس العمل نازنین را ببینم . وارد اتاقش که شدم ، با جهشی خودش را درون آغوشم پرت کرد و جثه ی کوچکش را به من فشرد . نازنین را از خودم جدا کردم و کلاهِ روی سرم را برداشتم . دخترک ، اول بهت زده به من نگاه می کرد ؛ مقابلش که زانو زدم ، با دو دست ظریف و کودکانه اش کله تاسم را نوازش کرد. حق داشت تعجب کند . اول برای خودم هم سخت بود ، دل کندن از موهایی که صبح با لمس آنها بیدار می شدم و شب ، با حرکت دادن شانه به روی آن ها به خواب می رفتم ؛ موهایی که شاید تمام دخترانگی هایم در آن خلاصه می شد . اما دیدن نازنین در این وضع هزار برابر سخت تر بود ... کودکی هشت ساله که ترس از دیده شدن دارد ، به جای ترس از تاریکی و حتی کابوس هایش هم رنگ کودکانه ای نگرفته و مُهری داغ تر از خوشید ، با عنوان " کودک سرطانی " که کدر کرده زمزمه هایش را. در این جا گلبرگی هم هست که مدام بغض می کند و دلش فقط کمی ، پر می کشد برای کودکی کردن.