خرید فایل رمان جبر و اجبار از سایه مولوی سایت نودهشتیا

خرید فایل رمان جبر و اجبار از سایه مولوی سایت نودهشتیا

مشخصات رمان جبر و اجبار:

📌 نام رمان: جبر و اجبار ✍️ نویسنده: سایه مولوی 📚 ژانر: عاشقانه، اجتماعی، مذهبی 📥 فرمت: PDF 📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپ‌تاپ، سیستم، آیفون

خلاصه رمان جبر و اجبار از نودهشتیا:

داستان دختری از جنس لطافت، پاکی و معصومیت. دخترکی گیر افتاده در مخمصه‌ی جبر و اجبارهای زندگی، تن داده به خواسته‌ی دیگران و منزجر از خود و سرنوشت. ناگهان تصمیم به تغییر می‌گیرد، تغییری که…

از رمان های عاشقانه نودهشتیا رایگان بخوانید:
رمان نبش قبر | نسترن اکبریان و فاطمه عیسی زاده(مهتا) کاربران انجمن نودهشتیا
رمان جهنم بی دروازه | N.ia کاربر انجمن نودهشتیا

قسمتی از رمان جبر و اجبار نودهشتیا:

چند دقیقه‌ای بود که جلوی اتاق پدر نشسته بودم و گریه و التماس می‌کردم و پدر حتی از اتاقش هم بیرون نمی‌آمد.

– گوش  کنید، بابا من نمی‌خوام ازدواج کنم. توروخدا…هر کاری بگین می‌کنم؛ اصلاً میرم سرکار، میرم تو خونه‌ی مردم کار می‌کنم و خرج خودم رو در میارم فقط مجبورم نکنید ازدواج کنم!

مهدی که از کنارم رد می‌شد لگدی به پایم زد و با تندی و تمسخر گفت

-اَه تو چرا اینقده آبغوره می‌گیری؟ بابا بیا و به این مردک جواب مثبت بده و خودت و ما رو خلاص کن!

نگاه اشکبارم را به چشمان خبیثش دوختم. برادر بزرگ‌ترم بود و اینگونه از خواهر کوچک‌ترش حمایت می‌کرد؟ این بود غیرتی که همیشه سرش قسم می‌خورد؟

پدر که از اتاق بیرون آمد نگاه ملتمسم را به او دوختم پدر، اما بی‌توجه به التماس‌هایم با تندی گفت:

-تو چرا نمی‌فهمی من چی میگم؟ مگه مشکل من خرج و مخارج توعه؟ من میگم این مرد یه میلیاردره می‌تونه یه زندگی آروم و مرفح و واست بسازه.