رمان های اختصاصی نودهشتیا
رمان های اختصاصی نویسندگان انجمن نودهشتیا را در اینجا دانلود کنید
رمان های اختصاصی نودهشتیا
مطالب محبوب
دانلود داستان راز پسر همسایه از الناز سلمانی کاربر انجمن نودهشتیا

دانلود داستان راز پسر همسایه از الناز سلمانی کاربر انجمن نودهشتیا

📖 مشخصات داستان راز پسر همسایه از نودهشتیا:

📌 نام رمان: راز پسر همسایه ✍️ نویسنده: الناز سلمانی 📚 ژانر: تخیلی، ترسناکی 📥 فرمت: PDF 📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپ‌تاپ، سیستم، آیفون

خلاصه داستان راز پسر همسایه از نودهشتیا:

 شب بود. لعنتی، تاریک‌تر از همیشه. کوچه انگار کش می‌اومد، راهی که تمومی نداشت. سایه‌ها رو دیوار می‌لرزیدن، انگار که زنده بودن. انگار که داشتن منو نگاه می‌کردن. صدای قدم‌هام توی این سکوت کش‌دار می‌پیچید، ولی یه چیزی تو هوا سنگینی می‌کرد. یه چیزی که از تاریکی اون شب هم وحشتناک‌تر بود…

رمان های جدید نودهشتیا(کلیک کنید):
رمان بازی مرگ | حدیث رضایی کاربر انجمن نودهشتیا
رمان نقطه‌ی بی‌صدا | دیبا کاربر انجمن نودهشتیا

بخشی از داستان راز پسر همسایه از نودهشتیا:

حوصله‌ی تنهایی رو نداشتم. از وقتی اومده بودم خونه‌ی پدربزرگ، همه چیز تکراری شده بود. صبح‌ها بلند می‌شدم، درس می‌خوندم، ظهر یه ناهار تکراری می‌خوردم، عصر تو گوشی می‌چرخیدم و شب‌ها هم به سقف زل می‌زدم. پدربزرگم یا خواب بود، یا تو چرت. زندگی انگار توی این خونه متوقف شده بود.

اما اون روز فرق داشت. یه ماشین قدیمی تو کوچه پارک شد. از پنجره دیدمش. یه پسر ازش پیاده شد. نه، پسر که نه، بیشتر شبیه سایه‌ای بود که شکل آدم گرفته باشه. قدبلند، تیره‌پوش، و آروم. خیلی آروم. یه جوری که انگار حتی زمین هم از حضورش بو نمی‌برد.

زود از خونه زدم بیرون. بهونه‌ی خوبی بود برای اینکه چند دقیقه از این یکنواختی دربیام. رفتم سمتش.

«سلام، من آرینم. همسایه‌ی کناری.» سعی کردم لحنم صمیمی باشه. «کمک خواستی بگو.»

چند لحظه فقط نگاهم کرد. نه یه نگاه معمولی، یه چیزی شبیه… نمی‌دونم، انگار داشت از توی پوستم رد می‌شد و چیزی رو اون زیر می‌دید که خودم هم ازش خبر نداشتم.

اون چشمای سرمه‌ای…

بعد از چند ثانیه سکوت، بالاخره گفت:

«نه، مرسی. وسایل زیادی ندارم.»

صداش نرم بود، اما… انگار که از یه جای دیگه می‌اومد. یه چیزی تهش بود، یه لرزش نامحسوس، یه زنگ خطر خاموش.

با این حال، بهش لبخند زدم. «خب، اگه چیزی نیاز داشتی، من همیشه اینجام»

یه نگاه کوتاه بهم انداخت. بعد، بدون هیچ حرف اضافه‌ای، در رو بست.

لبمو گزیدم. خب، شاید زیادی خجالتی بود. شاید هم از اون آدمایی بود که با کسی گرم نمی‌گیرن. ولی…

یه حسی تو دلم پیچید. یه چیزی که اسمشو نمی‌دونستم.

اون موقع هنوز خبر نداشتم، سینا فقط برای همسایگی نیومده بود

دانلود رمان های عاشقانه نودهشتیا(کلیک کنید):
دانلود رمان زعم و یقین از سایه مولوی کاربر انجمن نودهشتیا
دانلود رمان همسایه من از غزال گرائیلی کاربر انجمن نودهشتیا

خلاصه کتاب

📖 مشخصات داستان راز پسر همسایه از نودهشتیا:

📌 نام رمان: راز پسر همسایه ✍️ نویسنده: الناز سلمانی 📚 ژانر: تخیلی، ترسناکی 📥 فرمت: PDF 📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپ‌تاپ، سیستم، آیفون

خلاصه داستان راز پسر همسایه از نودهشتیا:

 شب بود. لعنتی، تاریک‌تر از همیشه. کوچه انگار کش می‌اومد، راهی که تمومی نداشت. سایه‌ها رو دیوار می‌لرزیدن، انگار که زنده بودن. انگار که داشتن منو نگاه می‌کردن. صدای قدم‌هام توی این سکوت کش‌دار می‌پیچید، ولی یه چیزی تو هوا سنگینی می‌کرد. یه چیزی که از تاریکی اون شب هم وحشتناک‌تر بود...

مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    راز پسر همسایه
  • ژانر
    تخیلی، ترسناک
  • نویسنده
    الناز سلمانی
  • ویراستار
    هانیه پروین
  • طراح کاور
    هانیه پروین
  • صفحات
    111
لینک های دانلود
  • 2 روز پيش
  • مدیر سایت
  • 25 بازدید
  • 0 کامنت
  • برچسب ها:
کامنت ها

درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان های اختصاصی نودهشتیا " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.