📌 نام رمان: پارسه (جلد اولِ مجموعه رمان جادوی کهن) ✍️ نویسنده: فاطمه السادات هاشمی نسب 📚 ژانر: فانتزی، عاشقانه، تاریخی 📥 فرمت: PDF 📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون
خلاصه دانلود رمان جادوی کهن از نودهشتیا
قدمت ایران به پنج هزار سال پیش باز میگردد، تئوریهایی باب وجود جادو، اهرمن، موجودات جادویی همچون سیمرغ وجود دارد که اگر واقعی باشند دنیا دگرگون خواهد شد، و اما چطور باید فهمید؟
این رمان دقیقا قصد دارد این تئوری را برای شما اثبات کند، البته با چاشنی عشق و حقیقت ولی لطفا هیچچیز را باور نکنید، زیرا یکهو همهچیز تمام میشود.
📌 نام: دانلود رمان آرکا ✍️ نویسنده: ستایش خدادادی 📚 ژانر: پلیسی، جنایی 📥 فرمت: PDF 📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون
خلاصه دانلود رمان آرکا از نودهشتیا
آرکا دختریه که توی بچگی، پدر و مادرش رو جلوی چشماش میکشن، آرکا فکر میکنه خواهر و برادرش هم کشته شدن... پس برای انتقام پلیس میشه و میفهمه همه این چیزها زیر سر یه سازمانه که الان هم دنبال آرکا هستن... چون ازش میترسن! دانلود رمان آرکا
📌 نام رمان: فاسق ✍️ نویسنده: ~DONYA28~ 📚 ژانر: معمایی، اجتماعی، عاشقانه 📥 فرمت: PDF 📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون
در این بین دختری که به او دل می بندد و همخونی پیدا میشود و همه چیز برایش سخت تر میشود. مدت طولانی می ماند چه برای کاری که از قبل برنامه ریزی کرده و چه کاری که روی آن تحصیلات دارد. از هر روش و راهی میرود تا حس آن دختر را بکشد؛ دانلود رمان فاسق
اما... خودش که بی حس است و افکارش در ته قلب و مغزش... طلسمشکن با پیغام های غافلگیر کننده اش از همون ابتدا، مشکلات مشکوک مرکزی که اداره میکند و رازهایی که باید از پشت پرده کنار زده شوند ولی چه رازهایی؟
📌 نام رمان: کرپنی از جنس راهنما ✍️ نویسنده: نگین 📚 ژانر: عاشقانه، فانتزی، طنز 📥 فرمت: PDF 📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون
در دورانی که انسانها مورد حمله موجوداتی قرار میگیرن که نسل اونا رو منقرض میکنه... در همین حین، دولت دست به اقدامی میزنه و از وجود افرادی خبر میده که بهشون "قاضی" گفته میشه!
قاضیها قابلیت تشخیص انسانها و هیولاها رو داشتن اما اونها به کسایی احتیاج داشتن که بهشون نیرو بده و اون افراد "راهنما" میگفتن.
سوزان جزوی از افراد راهنماست اما به دلیل سواستفادههایی که ازشون میشه هویت خودشو پنهان میکنه اما توسط یه قاضی لو میره... و اون قاضی حالا در به در دنبالش میگرده!
📌 نام رمان: فراموشم نکن ✍️ نویسنده: غزال گرائیلی 📚 ژانر: عاشقانه 📥 فرمت: PDF 📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون
دلگیر بودم از کسی که مرا غرق خودش کرد اما نجاتم نداد. با رفتارهایش ساکتم کرد، سردم کرد، قدر ندانست. بعد پرسید چرا سردی؟ چرا ساکتی؟ چرا مثل روزای اول نیستی؟ احساسات دقیقا جایی سرد میشوند که تو تازه دلت داشت بهشون گرم میشد و...
📌 نام رمان: آواز قو ✍️ نویسنده: مهسا پناهی 📚 ژانر: عاشقانه، اجتماعی، درام 📥 فرمت: PDF 📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون
مهرسا دختری که با پدرش مشکلات جدی دارن و به شدت تحت فشاره! همراه دوست صمیمیش از شهرشون میرن یه شهر دیگه، به ظاهر برای درس خواندن اما در واقع فرار میکنن.
با ورود خواننده معروف و مشهور کشور به زندگیشون. یک سری راز ها برملا میشه. به آرزو هایی می رسند که یک روز فکر می کردند محاله! همه چیز تغییر میکنه و زیر و رو میشه که اولینش رفاقت بینشون هست!
📌 نام رمان: راز پسر همسایه ✍️ نویسنده: الناز سلمانی 📚 ژانر: تخیلی، ترسناکی 📥 فرمت: PDF 📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون
خلاصه داستان راز پسر همسایه از نودهشتیا:
شب بود. لعنتی، تاریکتر از همیشه. کوچه انگار کش میاومد، راهی که تمومی نداشت. سایهها رو دیوار میلرزیدن، انگار که زنده بودن. انگار که داشتن منو نگاه میکردن. صدای قدمهام توی این سکوت کشدار میپیچید، ولی یه چیزی تو هوا سنگینی میکرد. یه چیزی که از تاریکی اون شب هم وحشتناکتر بود...
📌 نام رمان: زعم و یقین ✍️ نویسنده: سایه مولوی 📚 ژانر: معمایی، اجتماعی، عاشقانه 📥 فرمت: PDF 📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون
خلاصه رمان زعم و یقین از نودهشتیا:
یک راه بود و چند بیراهه و ذهنی درگیر خیالات واهی،حقایق پنهان و مشکلات زندگی. برای پایان دادن مشکلات قدم به مسیری سراسر اشتباه میگذارد و اسیر تاریکیها میشود. حقیقت کدام است؟! هویتش چیست؟! سلاح پر شده از گلولههای انتقام را سمت چه کسی باید نشانه رفت؟!
📌 نام رمان: همسایه من ✍️ نویسنده: غزال گرائیلی 📚 ژانر: عاشقانه، اجتماعی 📥 فرمت: PDF 📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون
خلاصه رمان همسایه من از نودهشتیا:
داستان در ارتباط با دختری بیست و سه ساله به نام باران که بعد از تموم شدن دانشگاهش در رشت، برای پیدا کردن کار وارد تهران میشه. باران که تو یه خانواده تقریبا متعصبی بزرگ شده بود و این شرایط زندگیش رو دوست نداشت، تمام تلاشش این بود که یه روز بتونه به بزرگترین آرزوش برسه و از ایران مهاجرت کنه اما؛ با ورودش به خونه ی جدید توی تهران با همسایهی جدیدش که یه پسره به اسم یوسفه آشنا میشه و تمام آرزوهاش عوض میشه و ....