📌 نام رمان: زعم و یقین ✍️ نویسنده: سایه مولوی 📚 ژانر: معمایی، اجتماعی، عاشقانه 📥 فرمت: PDF 📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون
خلاصه رمان زعم و یقین از نودهشتیا:
یک راه بود و چند بیراهه و ذهنی درگیر خیالات واهی،حقایق پنهان و مشکلات زندگی. برای پایان دادن مشکلات قدم به مسیری سراسر اشتباه میگذارد و اسیر تاریکیها میشود. حقیقت کدام است؟! هویتش چیست؟! سلاح پر شده از گلولههای انتقام را سمت چه کسی باید نشانه رفت؟!
📌 نام رمان: همسایه من ✍️ نویسنده: غزال گرائیلی 📚 ژانر: عاشقانه، اجتماعی 📥 فرمت: PDF 📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون
خلاصه رمان همسایه من از نودهشتیا:
داستان در ارتباط با دختری بیست و سه ساله به نام باران که بعد از تموم شدن دانشگاهش در رشت، برای پیدا کردن کار وارد تهران میشه. باران که تو یه خانواده تقریبا متعصبی بزرگ شده بود و این شرایط زندگیش رو دوست نداشت، تمام تلاشش این بود که یه روز بتونه به بزرگترین آرزوش برسه و از ایران مهاجرت کنه اما؛ با ورودش به خونه ی جدید توی تهران با همسایهی جدیدش که یه پسره به اسم یوسفه آشنا میشه و تمام آرزوهاش عوض میشه و ....
📌 نام رمان: چرخ گردون ✍️ نویسنده: غزال گرائیلی، فاطمه صداقت زاده، سایه مولوی 📚 ژانر: عاشقانه، درام، فانتزی 📥 فرمت: PDF 📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون
خلاصه رمان چرخ گردون از نودهشتیا:
این روزا بیشتر از همیشه دلم برای اون دوران تنگ میشه. زمانی که اینقدر دغدغههام زیاد نبود و شادیهام از ته دل بود، وقتایی که دوست داشتن ها از ته دل و شادیها عمیق بود...
📌 نام رمان: ابتلا ✍️ نویسنده: کهکشان 📚 ژانر: اجتماعی 📥 فرمت: PDF 📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون
خلاصه رمان ابتلا از نودهشتیا:
پناه، دختری از جنس تندبادهاست؛ پیچیده در مه صبر و سایهی سختی. در هر سقوط، دوباره برخاست، بیآنکه قامتش خم شود یا دلش بلرزد. نه فریاد زد، نه جا زد؛ فقط جلو رفت، با زخمهایی که لبخند شدند. میان تلخی روزگار. ابتلا قصهاش قصهی دختریست که از درد عبور کرد و به شعله آرامش دستی کشید.
📌 نام رمان: سیاهکار (جلد اول) ✍️ نویسنده: زهرا بهمنی 📚 ژانر: عاشقانه، پلیسی 📥 فرمت: PDF 📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون
خلاصه رمان سیاهکار از نودهشتیا:
سیاهکار، روایت سیاه بازیهای زندگی است. مافیاها به طرز آشکاری در شهر پرسه میزنند و مانند یک گرگ در یک شب ناب، زوزه کلتهایشان بلند میشود، نیش ظالمانه خود را برای شخصی تیز میکنند و در آخر... نیلارز تنها در هفت روز آمیخته به سیاهیهای زندگی میشود و در یک شب که پدرش... چه میشود؟ در شبهای مافیا قصه من، چه کسی مورد هدف خواهد گرفت؟!
📌 نام دلنوشته: کوچه پس کوچه های شهر ✍️ نویسنده: کهکشان 📚 ژانر: عاشقانه، تراژدی 📥 فرمت: PDF 📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون
مقدمه دلنوشته کوچه پس کوچه های شهر از نودهشتیا:
هفتهها، روزها، ساعتها، دقیقهها و ثانیهها گذشتهاند ولی هنوز آخرین نگاهت، اخرین نگاهم یادم نرفته. هر شب به شوق دیدنت از پنجره اتاقی که تمام زندگیام را با تو تصور کردم، تماشاگر خیابانهای تاریک شهر میشوم تا شاید برق چشمانت از میان آن همه تاریکی باز هم برایم دلبری کند.
📌 نام داستان: عشق در لحظه های بارانی ✍️ نویسنده: الناز سلمانی 📚 ژانر: اجتماعی، خانوداگی، معاصر، عاشقانه 📥 فرمت: PDF 📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون
خلاصه داستان عشق در لحظه های بارانی از نودهشتیا:
رها کودک بود، اما قلبی پر از نور داشت. او نمیخواست تنها از تاریکیهای زندگیاش رها شود، بلکه میخواست مادری که در سایههای گذشته گم شده بود، به سوی روشنایی هدایت کند. در مسیر پر پیچ و خم زندگی، رها آموخت که حتی یک کودک میتواند نیرویی بزرگ برای تغییر باشد، نیرویی که با عشق و بیپایانی، خانوادهاش را از تاریکیها نجات دهد.
📌 نام رمان: داستان جزیره ✍️ نویسنده: غزال گرائیلی 📚 ژانر: عاشقانه، اجتماعی 📥 فرمت: PDF 📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون
خلاصه رمان داستان جزیره از نودهشتیا:
داستان در ارتباط با دختری به اسم باران است که برای فراموش کردن عشق سابقش و شروع کردن زندگی جدید، وارد جزیره میشه اما سرنوشت در سفرش اتفاقات جدیدی را برایش رقم میزند و ...
📌 نام رمان:زخم ناسور ✍️ نویسنده: سایه مولوی 📚 ژانر: عاشقانه، اجتماعی 📥 فرمت: PDF 📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون
خلاصه رمان زخم ناسور از نودهشتیا:
این رمان داستان زندگی فردیست که پس از پشت سر گذاشتن مشکلات به دنبال یک فرصت دوباره برای شروع یک زندگی جدید است اما اینبار و در زندگی جدیدش هم دچار چالشها و سختیهایی میشود که... .
📌 نام داستان: ملقب به ابوالعاص ✍️ نویسنده: آتنا ملازاده 📚 ژانر: مذهبی 📥 فرمت: PDF 📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون
خلاصه داستان ملقب به ابوالعاص از نودهشتیا:
آنچه در داستان ملقب به ابوالعاص میخوانید... من زینب، دختر پیامبر بزرگ اسلام و دختر خدیجه بزرگ، خواهر فاطمه سرور بانوان جهان! من زینب؛ همسر پسر خالهام قاسم، ملقب به ابوالعاص... من زینب؛ دختی که مثل دیگر خواهرانش به اسلام روی آورد اما همسرش، نه!