نام رمان مخمور شب
نویسنده: نسترن اکبریان
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
فرمت رمان: PDF
مناسب برای: تمام گوشیهای اندروید و آیفون، تبلت و سیستمهای کامپیوتری
در گیرودار ریسمان سرنوشت، گرهای کور به نخ زندگی دختری افتاد و گول گودالی عمیق را خورد. گودالی که همچون باتلاق، شببهشب او را در خود فرو میبرد. برای رهایی از این غرقاب، شبهایش در دود غرق میشد. دودی که در مه شب گم و گره سرنوشت از تاریکی بهره برد و نخهای دیگری را به هم گره زد. نخهایی که یکی از جنس باروت بود و دیگری جرقهای که به زودی با گره سرنوشت تلاقی خواهد کرد و آتشی به پا خواهد شد.
توجه: این رمان در دست چاپ است و به طور اختصاصی فقط از این سایت قابل دانلود می باشد.
در پسکوچههای تاریک، میان رقص نور شبتابها و واژگونی قاصدکهای دلشکسته، کدام نگاه تارهای رقصان موهایم را میان انگشتان باد شکار کرد؟
هنگامی که جام تنهایی به دست گرفتم و با نگاه بیفروغ ماه همنشین شدم، کدام دست جام مرگ را از میان انگشتان تکیدهام بیرون کشید؟
سرمای قلبم که مرا به یخی سنگی بدل کرده بود، چگونه با جوانه عشق درهم شکست و جانم را در چنگالهای آتش سپرد؟
قبل از آنکه قصد رفتن کند، بیپروا دل به جسارت دادم و دستش را گرفتم:
– پیش من باش…
خواست دستش را پس بکشد، اما محکمتر گرفتم و آرام سرم را به سینهاش چسباندم. تپش تند قلبش ضربانم را با او همصدا کرد.
او که نمیدانست، تنها به یک تکیهگاه نیاز داشتم؛ به کسی که بهای انسانیتم را باور کند. اما او بارها مرا پس زد، بیآنکه بفهمد این گدایی محبت، مرا بیشتر در خود شکسته میکند…
توجه: این رمان در دست چاپ است و به طور اختصاصی فقط از این سایت قابل دانلود می باشد.